متخصص بازاریابی شبکه ای

مشاورفروش/مدیریت و رهبری سازمان/نتورک مارکتینگ

تقویت هوش هیجانی

روش های تقویت هوش هیجانی

نتورک مارکتینگ

هوش هیجانی (EQ) یا هوش احساسی (EI)، توانایی افراد برای شناسایی احساسات خود و سایرین، و همچنین شناخت تأثیرات و کاربردهای آن در نحوه تفکر و رفتار است که با کمک به تصمیم گیری خصوصاً در مشاغل ارتباطی و مدیریتی، رسیدن به اهداف را تسریع و تسهیل می کند.

 

در ادامه با 7 روش کاربردی برای تقویت هوش هیجانی آشنا می شوید:

 

1.به هیجانات خود بیاندیشید
مثلاً حالت چهره و واکنش خود در زمان خواندن یک پیام عصبانی کننده را تصور کنید؛ با شناسایی هیجانات و واکنش های خود، کنترل احساسات راحت تر خواهد بود.

 

2.نظر دیگران را جویا شوید
دیدگاه ما نسبت به خود با آنچه دیگران می بینند متفاوت است. از یکی از دوستان یا همکاران خود بپرسید واکنش شما زمانی که آنها هیجان زده می شوند چگونه است؛ پاسخ هایی که دریافت می کنید به شناخت بهتر از خودتان کمک می کند.

 

3.نکته بین باشید
با استفاده از دو روش قبلی دانش جدیدی از خود به دست می آورید که هیجانات کنونی شما را نشان می دهد. با مشاهده رفتارهای خود و تفکر راجع به آنچه می بینید و آنچه دیگران به شما می گویند، بهتر می توانید به احساساتتان مسلط شود.

 

4.مکث کنید
مکث کردن به اندازه چند ثانیه تفکر قبل از انجام کار یا صحبت کردن، کوتاه و آسان است اما این مسئله اکثر اوقات به دلیل عواملی مانند استرس و عصبانیت مورد غفلت قرار می گیرد. مکث کردن را با تأمل و صبر پیش از پاسخ به پیام ها، یا ارسال نظرات در شبکه های اجتماعی تمرین کنید.

 

نتورک مارکتینگ

 

5.به جای اتفاقات، روی احساسات تمرکز کنید
ابراز همدردی با دیگران در واقع نگاه به ماجرا از دید فرد مقابل است؛ شاید ما دلیل ناراحتی یا عصبانیت افراد را درک نکنیم اما مطمئناً حس ناراحتی و عصبانیت را قبلاً تجربه کرده و به خوبی می شناسیم. توانایی درک احساسات افراد امکان برقراری ارتباطات قوی تری را فراهم می کند.

 

6.موضع تهاجمی را رها کنید
پذیرش انتقادات معمولاً  کار سختی است و در چنین شرایطی دو راه وجود دارد: به هیجانات اجازه دهید که واکنش های شما را کنترل کنند، یا خود کنترل ماجرا را در دست گرفته و از انتقادات درس بگیرید. هیچگاه اجازه ندهید که هیجانات جلوی پذیرش بازخوردهای منفی را در شما بگیرند، از این بازخوردها در جهت پیشرفت استفاده کنید.

 

7.تمرین، تمرین، تمرین
مانند هر مهارت یا قابلیت دیگری، در اینجا هم تمرین و تکرار موجب تقویت توانایی های شما خواهد شد. البته مسلماً کنترل 100 درصدی هیجانات ممکن نیست، اما با تمرین گام های مورد اشاره می توانید کنترل بیشتری روی احساسات خود پیدا کرده و از قدرت هیجانات در جهت مثبت استفاده کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جواد یوسفی کیان

بازاریابی انگیزشی

بازاریابی انگیزشی

 

انگیزه، یک حالت درونی است که ما را در جهت تلاش برای ارضای نیازهایمان تشویق می‌کند. انگیزه، نیرومحرکه‌ای است که شما به سمت عمل سوق می‌دهد. به‌محض اینکه فرد حس کند نیازی دارد، این نیاز به او احساس تشویش خواهد داد. پس از این مرحله هدفِ فرد (مشتری) کاهش این تشویش یا از بین بردن آن خواهد شد. در نتیجه، تنها نیازهای برآورده نشده سبب ایجاد انگیزه می‌شوند.

 

براساس سلسله‌مراتب نیازهای مازلو (Maslow)، در رفع هر نیازی، مجموعه نقاط مثبتی وجود دارد که با رفع آن نیاز به‌دست می‌آید و مجموعه نقاط منفی وجود دارد که با رفع آن نیاز از آنها جلوگیری می‌شود. یعنی کالایی که برای رفع نیازی خریداری می‌شود، هدفی را رفع می‌کند و از عوارضی ناخواسته جلوگیری می‌کند. برای مثال افراد به احساس امنیت نیاز دارند. پس دستگاه تشخیص دود می‌خرند، با این کار، هم احساس امنیت‌شان رفع می‌شود، هم از خطر آتش‌سوزی در امان می‌مانند.

نتورک مارکتینگ

 

بر اساس تئوری مکگیور (McGuire)، دوازده انگیزه‌ی روانی برای انجام عملی خاص وجود دارد. یعنی ۱۲ دلیل وجود دارد که مصرف‌کنندگان به خرید ترغیب می‌شوند:

 

نیاز به هماهنگی؛
نیاز به دانستن روابط علت‌ومعلولی؛
نیاز به دسته‌بندی؛
نیاز به نشانه‌ها؛
نیاز به استقلال؛
نیاز به ابراز وجود؛
نیاز به دفاع از خود؛
نیاز به تقویت؛
نیاز به عضویت در گروه؛
نیاز به تقلید؛
نیاز به تازگی؛
نیاز به اثبات خود.


 

نتورک مارکتینگ


۱. نیاز به هماهنگی
بازاریابی انگیزشی - نیاز به هماهنگی

افراد نیاز دارند تمام بخش‌های وجودشان در هماهنگی باهم باشند. برای مثال افرادی که موسیقی رپ گوش می‌دهند، دوست دارند تیشرت بلند و شلوارهای گشاد بپوشند و از کلاه نقاب‌دار و زنجیرهای کلفت استفاده کنند تا پوشش‌شان را با سلیقه‌ی موسیقیایی خود هماهنگ کنند.

 

۲. نیاز به دانستن روابط علت‌ومعلولی
افراد احتیاج دارند بدانند چه کسی یا چه چیزی سبب بروز اتفاقانی برای آنها شده است. برخی افراد دلیل بروز اتفاقات را به خود، برخی به دیگران و برخی به تقدیر و مانند آن ربط می‌دهند.

 

۳. نیاز به دسته‌بندی
دسته‌بندی به افراد کمک می‌کند تا اطلاعات گسترده‌ای را به جریان بیندازند. برای مثال وسایل نقلیه به ماشین بنزینی/گازی، کامیون، خاور، ماشین الکتریکی، ماشین هیبریدی و … تقسیم می‌شود. این به مصرف‌کنندگان کمک می‌کند به سرعت انتخاب‌های خود را محدود کنند تا بتوانند ماشین مورد نظرشان را از بین دسته‌بندی‌ها انتخاب کنند. در بازاریابی انگیزشی باید به رفع این نیاز مشتریان کمک شود.

 

۴. نیاز به نشانه‌ها
اکثر افراد رفتار دیگران را می‌بینند و نتیجه می‌گیرند که نسبت به آنها چه احساسی دارند و چه فکر می‌کنند. برای نمونه لباس، عامل مهمی است که تصویر دیگران را مشخص می‌کند. افراد به‌سرعت دیگران را از روی لباسی که می‌پوشند و ماشینی که سوار می‌شوند قضاوت می‌کنند.


۵. نیاز به استقلال

برخی افراد، عاشق فردگرایی و ابراز وجود هستند. در برخی از فرهنگ‌ها مانند امریکا، فردگرایی بیشتر رایج است. بسیاری از محصولات برچسب «نسخه‌ی محدود (limited edition)» دارند که حس متفاوت‌ یا خاص‌بودن را منتقل می‌کنند و افراد برای رفع نیاز استقلال، به خرید چنین محصولاتی ترغیب می‌شوند. در فرهنگ‌هایی مانند ژاپن که فردگرایی نهی می‌شود، تمرکز روی نیاز وابستگی و رفتارهایی است که به تقویت ارتباطات خانوادگی و فرهنگ تمرکز دارند. در بازاریابی انگیزشی باید فرهنگ بازار هدف به دقت بررسی شود تا تصمیم بگیریم این نیاز به حدی در آنها پررنگ هست که تبلیغات خود را به آن اختصاص بدهیم یا خیر؟

 

۶. نیاز به ابراز وجود
خیلی از افراد می‌خواهند با خریدهای عجیب‌و‌غریب، به‌خصوص خرید لباس و ماشین، به دیگران بفهمانند که‌ و چه هستند. به نظرتان چه کسی به خودکاری ۵ میلیون تومانی احتیاج دارد؟‌ چنین خودکاری چه چیزی درباره‌ی صاحبش توضیح می‌دهد؟‌ کسی که چنین خودکاری را می‌خرد چه هدفی دارد؟ بازاریابی انگیزشی می‌تواند دست روی این نیاز افراد بگذارد و آنها را تحریک کند تا برای کالایی، هزینه‌ای بسیار بالاتر از ارزش آن پرداخت کنند.

 

نتورک مارکتینگ

 

۷. نیاز به دفاع از خود
افراد نیاز دارند از هویت خود حفاظت کنند. فردی که احساس عدم‌امنیت می‌کند از ترس اینکه از نظر اجتماعی به او برچسب اشتباهی زده شود، حاضر است پول خرج کند و برند خاصی را خریداری کند.

 

۸. نیاز به تقویت
افراد گاهی به این دلیل به انجام کاری خاص تحریک می‌شوند که بار قبل به‌خاطر انجام آن کارِ به‌خصوص، پاداش دریافت کرده بودند. برای مثال نشان‌دادن یک انگشتر الماس به اطرافیان برای فرد حس اعتبار و تأیید می‌آورد. پس فرد تشویق می‌شود چنین خریدهایی را تکرار کند.


۹. نیاز به وابستگی و تعلق

وابستگی و تعلق به معنی گسترش روابط دوستانه و رضایت‌بخش با دیگران است که بخش خیلی مهمی از زندگی افراد را شکل می‌دهد. در بازاریابی انگیزشی گاهی از نمادهایی مثل خانواده، جمع دوستان و احساس تعلق استفاده می‌شود تا این نیاز افراد را برانگیزاند.

 

۱۰. نیاز به تقلید
منظور از تقلید، سازگاری و نیاز به رفتار مبتنی با رفتار دیگران است. این انگیزه‌ی اصلی رفتار کودکان، دوقلوها (بین ۸ تا ۱۲ سال) و نوجوانان است. در دنیای آنها سازگاری برایشان تأییدشدن در جمع را به ارمغان می‌آورد.

 

۱۱. نیاز به تازگی
افراد رفتار تنوع‌طلبانه دارند و همین رفتار ممکن است دلیلی برای تغییر برند و خریدهای ناگهانی باشد، اما این رفتار بستگی به خود فرد دارد. افرادی که درحال تجربه‌ی تغییرات سریعی در زندگی‌شان باشند، دوست دارند به ثبات برسند. کسانی هم که زندگی روتین و ثابتی دارند، به دنبال تجربه‌ی تغییر هستند. به همین دلیل آژانس‌های هواپیمایی از تبلیغات مختلفی در بازاریابی انگیزشی استفاده می‌کنند. در برخی تبلیغات تعطیلاتی را به‌تصویر می‌کشند که سرشار از تفریح و شادی و هیجان باشد و در تبلیغاتی دیگر سواحلی آرام را نشان می‌دهند و آرامشی عمیق را به مخاطبان وعده‌ می‌دهند.

 

۱۲. نیاز به اثبات شخصیت
مصرف‌کنندگان درگیر رفتارهایی می‌شوند که اعتمادبه‌نفس آنها را بالا می‌برد و دیدگاه دیگران را درباره‌ی آنها ارتقا می‌دهد. در بازاریابی انگیزشی بیشتر مصرف‌کنندگان به تبلیغاتی که وعده‌ی رفع این نیاز را می‌دهند، پاسخ مثبت می‌دهند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جواد یوسفی کیان

مؤلفه های هوش هیجانی

انواع مولفه های هوش هیجانی

 

حتما تاکنون در زندگی با افرادی مواجه شده‌اید که همواره در حالت روحی خوبی قرار دارند و قادرند از سخت‌ترین مشکلات زندگی با متانت عبور کنند و به‌نوعی باعث آرامش دیگران نیز هستند. روان‌شناسان به این تیپ‌های شخصیتی، افراد دارای هوش هیجانی می‌گویند.

هوش هیجانی عبارت است از توانایی درک و مدیریت احساسات. کارشناسان معتقدند در برخی موارد این نوع هوش نسبت به IQ نقش مهم‌تری در موفقیت افراد دارد. محققین در مطالعات خود به این نتیجه رسیده‌اند که رشد هوش هیجانی با تصمیم‌گیری‌های افراد و تحصیلات دانشگاهی آنها مرتبط است.

به نظر شما برای برخورداری از هوش هیجانی لازم است چه کارهایی انجام بدهیم؟ «دنیل گلمن»، روان‌شناس و فروشنده‌ی ممتاز، ۵ نکته‌ی کلیدی را برای رشد هوش هیجانی توصیه کرده است. در ادامه به ۵ عاملی که باعث افزایش مهارت‌های افراد در حوزه‌های مختلف می‌شوند، می‌پردازیم.


نتورک مارکتینگ

خودآگاهی


خودآگاهی یا توانایی درک و شناخت احساسات خود نقش مهمی در هوش هیجانی ایفا می‌کند. با شناخت دقیق احساسات خود قادر خواهید بود بر اعمال، احساسات و حالات دیگر افراد تأثیر بگذارید.

به منظور خودآگاه بودن باید بتوانید احساسات خود را درک کنید، واکنش‌های احساسی خود را در موقعیت‌های مختلف بشناسید و میان احساسات مختلف خود تمایز قائل شوید. افراد خودآگاه توانایی درک ارتباط بین آنچه حس می‌کنند و چگونگی رفتار خود را در مقابل این حس دارند. این افراد به نقاط ضعف و قوت شخصیت خود واقف هستند و همواره از کسب معلومات و تجربیات جدید استقبال می‌کنند به‌طوری که حتی از واکنش‌های خود در قبال دیگران نیز یاد می‌گیرند.

گلمن معتقد است افرادِ خودآگاه معمولا شوخ‌طبع هستند و از اعتماد به نفس بالایی برای استفاده از توانایی‌های خود برخوردارند و نحوه‌ی درک اطرافیان را از خود به‌خوبی می‌دانند.


خودتنظیمی

 

علاوه بر آگاهی از احساسات و تأثیر آن بر دیگران، هوش هیجانی مستلزم مدیریت احساسات فرد نیز است. البته این به معنای پنهان کردن احساسات واقعی یا نقش بازی کردن برای دیگران نیست بلکه به معنای بروز احساسات در زمان و مکان مناسب است. خودتنظیمی در واقع به معنای ابراز احساسات در وقت مناسبش است.

افرادی که این مهارت را دارند عمدتا افرادی انعطاف‌پذیرند که به‌سرعت خود را با تغییرات منطبق می‌کنند. این دسته از افراد قادرند به‌سادگی از پس مشکلات و موقعیت‌های سخت زندگی برآیند. گلمن معتقد است افراد دارای این ویژگی شخصیتی بسیار هشیارند، سنجیده رفتار می‌کنند و مسئولیت تأثیر رفتارشان را بر دیگران می‌پذیرند.

 


مهارت‌های اجتماعی


توانایی تعامل با دیگران یکی دیگر از جنبه‌های مهم هوش هیجانی است. درک صحیح احساسات دیگران گاهی از شناخت احساسات خود فرد با اهمیت‌تر است چراکه با شناخت درست احساسات دیگران می‌توان به بهبود روابط و ارتباطات با اطرافیان کمک کرد.

در محیط‌های کاری نیز ارتباطات صحیح بین مدیر و کارمند، و کارمندان با همکاران خود به بازدهی مجموعه کمک شایانی خواهد کرد. برخی از مهار‌ت‌های مهم ارتباطی عبارتند از گوش دادن مؤثر، مهارت‌های کلامی، مهارت‌های غیرکلامی، رهبری، پیگیری.

 

همدلی


همدلی یا توانایی درک احساسات دیگران برای داشتن هوش هیجانی بسیار مهم است اما در واقع این مفهوم بسیار وسیع‌تر از درک احساسات دیگران است به‌طوری که واکنش‌های شما را با توجه به ابراز احساسات دیگران نیز دربرمی‌گیرد. به‌عنوان مثال وقتی متوجه می‌شوید فردی نا‌امید یا ناراحت است، در این شرایط نحوه‌ی رفتار شما با او بسیار مهم است. در این مواقع ممکن است با آن فرد محتاطانه صحبت کنید که ناراحت نشود یا تلاش کنید او را از غصه‌هایش خلاص کنید.

همدلی با دیگران به افراد امکان می‌دهد قدرت تأثیر ارتباطات اجتماعی را به‌خصوص در محیط کار بیشتر درک کنند. افرادی که این ویژگی شخصیتی را دارند، قادرند میزان نفوذ خود را در روابط با دیگران درک کنند و متوجه تأثیر نیروی رفتار و احساسات متقابل با دیگران می‌شوند و با تفسیر شرایط مختلف از این نیروها بهترین نتیجه را به‌دست می‌آورند.


انگیزه

 

انگیزه‌ی ذاتی افراد نیز نقش مهمی در برخورداری از هوش هیجانی ایفا می‌کند. افرادی که دارای هوش هیجانی هستند معمولا توسط مشوق‌های بیرونی مثل پول، شهرت، درک متقابل و تحسین به انجام کاری ترغیب می‌شوند و در به سرانجام رساندن مسئولیت‌های خود بیشتر به دنبال پاسخ‌گویی به نیازها و اهداف شخصی خود هستند و برخی کارها را به منظور انگیزه‌های شخصی‌ای که دارند انجام می‌دهند و از این طریق بر تجربیات خود می‌افزایند.

این‌گونه افراد معمولا بسیار فعال‌اند، برای خود اهداف بالایی تعیین می‌کنند و همواره در تلاش برای یافتن راه‌هایی برای انجام دادن بهتر کارها به منظور دستیابی به اهداف‌شان هستند. این افراد معمولا حس مسئولیت‌پذیری و تعهد بالایی دارند و سعی می‌کنند کارها را زودتر از موعد خود به اتمام برسانند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جواد یوسفی کیان

اهمیت برندینگ

اهمیت برندینگ در چیست؟


برای موفقیت در برندینگ شما باید نیازها و خواسته های مشتریان خود را بخوبی بشناسید و استراتژی برند و شرکت خود را در هر زمان متناسب با آن برنامه ریزی کنید.
برندینگ شما با تجربیات و برداشت های قبلی مشتریان از بازار در ارتباط خواهد بود و در کنار جذب عده ای به سوی شما مشخصا بخشی از مشتریان را از شما دور خواهد کرد. برندینگ موفق باید هر روز در تلاش برای برای جلب بیشتر رضایت مشتریان و جذب مشتریان جدید باشد، اینکار تنها در سایه تحقیقات میدانی درست، بررسی عملکرد و رضایت مشتریان و تعیین استراتژی تبلیغاتی صحیح امکانپذیر است. در عمل، مدیریت برند پایه و اساس مناسبی را برای بازاریابی و ارتباطات شما ایجاد خواهد کرد که عدم توجه به آن ممکن است شما را از رقبایتان عقب بیاندازد.

نتورک مارکتینگ

بازسازی یک برند


ممکن است شما در حال حاضر برند خود را تعریف و معرفی کرده باشید ولی از نتایج و دستاوردهای آن راضی نباشید، بازسازی و بهبود برندینگ مرحله ای حساس و مهم در تاریخ هر تجارتی خواهد بود و کوچکترین اشتباه ممکن است موجب از دست رفتن مشتریان کنونی شما گردد ولی در نقطه مقابل برندینگ حرفه ای و مشاوره با متخصصین امر میتواند تجارت شما را متحول کرده و مشتریان شما را تا چندین برابر افزایش دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جواد یوسفی کیان

بازاریابی عصبی

بازاریابی عصبی چیست؟

بازاریابی عصبی یا نورومارکتینگ (NeuroMarketing) یکی از حوزه های جدید در بازاریابی است که از تکنولوژی های پزشکی مانند عکسبرداری مغزی (FMRI) برای مطالعه بر روی واکنش مغز به محرک های بازاریابی، استفاده می کند. محققان از عکسبرداری مغزی استفاده می کنند تا دلیل و چگونگی تصمیم مشتریان در مورد محرک ها را بفهمند و بدانند کدوم قسمت مغز آنها را تحریک به اقدام مورد نظر خود می کند.

در گذشته و قبل از ظهور بازاریابی محتوا و شبکه اجتماعی، ممکن بود مدیر شما بودجه تبلیغات را افزایش دهد تا لوگوی خود را روی اتوبوس و نیمکت و جاهای مختلف دیگر نصب کنید، یا به عنوان حامی رویدادهای بزرگ حاضر شوید، اما در دنیای امروز، بزرگترین چالش برای بازاریابان آن است که در حالی که پول کمتری خرج می کنند، نتیجه ی بهتری بگیرند.

 

این چالش چگونه برطرف خواهد شد؟ یکی از روشهای نوظهور و موثر بازاریابی عصبی (نورومارکتینگ) است.

 

امروزه در تحلیل های با زاریابی از بازاریابی عصبی استفاده می شود تا ترجیحات مصرف کننده درست تشخیص داده شود. چراکه افراد در بیشتر مواقع به سوالاتی که از آنها می شود درست پاسخ نمی دهد، و به این صورت بازاریابان با تمایلات درونی مشتریان آشنا می شوند و سعی می کنند آنها را به کار بگیرند.

بازاریابی عصبی به بازاریابان می گوید، مخاطبان در مقابل رنگی خاص یا مدلی از بسته بندی و صدای محصول در تبلیغ یا هنگام استفاده از آن چه عکس العملی نشان خواهند داد.

به صورت کلی، بازاریابی عصبی همچنین شامل استفاده از علوم اعصاب در تحقیقات بازاریابی می شود، به این صورت که بررسی می کنند کدام محرک ها منجر به نوع خاصی از عملکرد در بین مشتریان می شود. و سپس سعی می کنند این محرک ها را به کار ببندند تا نتیجه ی مورد نظر برای کمپین بازاریابی حاصل شود. گزارش هایی که از نورومارکتینگ به دست می آید میتواند برای طراحی نقشه سفر مشتری ایده های کاربردی و خوبی به شما بدهد.

نتورک مارکتینگ

بازاریابی عصبی
با استفاده از نورومارکتینگ، می توانید بر روی استراتژی های خود تجدید نظر کنید و بازاریابی هوشمندانه ای خلق کنید که نهایتا منجر به افزایش اثربخشی تلاش هایتان شود. هدف بازاریابی عصبی آن است که با کارکرد مغز مشتریان خود آشنا شوید و بفهمید که ذهن مخاطبانتان در واقع چگونه کار می کند و استراتژی بازاریابی شما  به چه صورت بر مشتریانتان تاثیر می گذارد. در نتیجه میتواند برای طراحی برنامه بازاریابی استراتژیک، ایده های جالبی به شما بدهد.

 

بازاریابی عصبی چیست و نورومارکتینگ چگونه کار می کند؟


دو روش اصلی برای ردگیری عملکرد ذهنی مشتریان بالقوه وجود دارد :

از طریق FMRI و EEG که به الکتروگرافی معروف است.

از نظر تخصصی در تصویربرداری مغزی از آهن ربای خاصی برای ردگیری جریان خون در مغز در زمان پاسخگویی آزمایش شونده به یک محرک، استفاده می شود. این کار به آنها اجازه می دهد تا وارد مرکز لذت افراد شوند، و از این طریق بازاریابان در میابند چه عملکرد و ویژگی های خاصی منجر به تحریک افراد می شود. این محرک ها ممکن است رنگ، تصویر، صدا، چیدمان، بسته بندی، رایحه، ویژگی های فیزیکی یا هر عامل دیگری که به نوعی با احساسات افراد در ارتباط است، را شامل شود.

از طرفی دیگر EEG بسیار ارزان تر از FMRI است و از طریق کلاهی که الکترودهایی روی آن نصب شده موج های الکترونیکی تولید شده توسط مغز را اندازه گیری می کند و این امکان را برای محققان فراهم می آورد تا هیجانات و احساساتی مانند خشم، هیجان و اندوه را ردگیری کنند.
البته آنچه محققان و متخصصان این حوزه بر آن تاکید دارند آن است که این روش قادر به ذهن خوانی و پی بردن به امیال و آرزوهای درونی انسان نیست و صرفاً اطلاعات ناخودآگاه اما مشخص افراد در مورد واکنش به محرک های مختلف را نشان می دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جواد یوسفی کیان

اینیاگرام چیست

اینیاگرام چیست؟

اینیاگرام (Enneagram) واژه‌ای یونانی‌ست، تشکیل شده از دو بخش اینیا (ennea) به معنای نُه، و گرام (gram) به معنای وجه، مدل و شکل. اینیاگرام نُه‌وجهیِ شخصیت است. طرحی‌ست که به تبیین نُه مدل ارتباطی انسان‌ها می‌پردازد. (Enneagram را در زبان فارسی به شکلهای اناگرام – انیاگرام و ایناگرام نیز می‌نویسند.) در تیپ شناسی شخصیتی اینیاگرام نُه تیپ شخصیتی معرفی می‌شود، که هر یک از آن‌ها انگیزه‌ها، ارزش‌ها، تمایلات و ترس‌های خاص خودشان را دارند. هیچ‌یک از تیپ‌های شخصیتی اناگرام ، نسبت به تیپ‌های دیگر برتری ندارد، و هرکدام از تیپ‌های شخصتی اناگرام، نقاط ضعف و نقاط قوت خاص خود را دارند، که با شناخت آن‌ها می‌توانیم رابطه‌ای بهتر با خود و با دیگران برقرار کنیم. شخصیت شناسی اینیاگرام دانشی‌ست باستانی که در چند دهه‌ی اخیر با دگرگونی و تحولی بنیادین، در قامتی تازه پا به عرصه‌ی علوم انسانی گذاشته است. ردپای اینیاگرام را، گرجیف در ایران و عرفان ایرانی یافت، به‌طوری که می‌گویند مولانا یکی از بزرگان این علم بوده است. اینیاگرام جزو اسراری بوده است که سینه به سینه نقل می‌شده و گرجیف پس از سفری پرماجرا به کشورهای یونان، مصر، ترکیه، ایران، افغانستان، هند و نواحی تبت، سرانجام این علم باستانی را به شکلی دسته‌بندی شده در اختیار علاقه‌مندان به خودشناسی قرار داد. اینیاگرام بسیار مورد توجه روانشناسان قرار گرفت و با توصیف ویژگی‌های شخصیتی هر تیپ، بر اساس طبقه‌بندی‌های روانشناسی، برای هر تیپ شخصیتی، ویژگی‌های روان‌شناختی منحصربه‌فردی معرفی شد.

 

 

شخصیت شناسی اینیاگرام در واقع سفری‌ست از خود به خود. سفر از خودِ شرطی‌شده‌ای که به شکلی اتوماتیک‌وار رفتار می‌کند؛ تا خویشتنِ آگاه و بیداری که کنترلِ ماشینِ “کالبد-ذهن-شخصیت” را به دست گرفته است. اناگرام سفری‌ست از موج (که می‌پندارد از دریا جداست) به دریا. در این سفر ما با قالبی که خود را با آن یکی انگاشته‌ایم آشنا می‌شویم و با دست ساییدن به کرانه‌های این قالب، پا به دنیایی می‌گذاریم که در آن، ما به جای واکنش نشان دادن به شرایط، کُنِشی خلاق و آگاهانه خواهیم داشت. این مژده را نیز به شما بدهم، که ما با شناخت تیپهای شخصیتی نه گانه اینیاگرام، می‌توانیم از خصوصیات مثبت تیپ‌های شخصیتی دیگر نیز، هر زمان که نیاز بدانیم در زندگی خود بهره‌مند شویم. ما با شناخت تیپ‌های شخصتی اینیاگرام به تعبیر مولانا پی به جانی می‌بریم که این شخصیت، پیراهنی‌ست بر تنِ او.

نتورک مارکتینگ

 

۹ تیپ شخصیتی اینیاگرام


اناگرام تیپ ۱ : کمال گرا و مُصلح
اناگرام تیپ ۲ : کمک کننده و بخشنده
اناگرام تیپ ۳ : موفق و بازیگر
اناگرام تیپ ۴ : فردگرا و رمانتیک
اناگرام تیپ ۵ : کاشف و محقق
اناگرام تیپ ۶ : اهل وفا و شکاک
اناگرام تیپ ۷ : ماجراجو و خوش باش
اناگرام تیپ ۸ : سلطه جو و چالشگر
اناگرام تیپ ۹ :صلح طلب و میانجی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جواد یوسفی کیان

تفاوت برندسازی و برندینگ

تفاوت برندسازی و برندینگ


کسی که به صورت تخصصی فرایند مدیریت استراتژیک برند را انجام داده است ، کاملا آگاه است که برندینگ Branding  با برندسازی Brand Building  متفاوت است. برندینگ به معنای اقدامات و عملیاتی است که یک سازمان سعی می‌نماید تا برندی خلق شود. اما همه عملیات برندینگ به خلق یک برند ( ساختن برند ) ختم نمی‌شود، گاه موجب تخریب عملیات بازاریابی سازمان است.

 


برندسازی حاوی تمام ابعاد و جنبه‌های ایجاد هویت تجاری و فردی است. برندسازی تنها موجب افزایش صدای برند و آگاهی از برند در نزد مشتری نخواهد شد ، بلکه موجب ایجاد هویت و ارزش برند است.

ظهور پلتفرم‌های مشارکتی و تعاملی ، به بسیاری از کسب‌وکارها فرصتی برای افزایش آگاهی از برند و ارزش ویژه برند می‌گردد. اگر به برندسازی فردی  و یا برندسازی شرکتی فکر می‌کنید، نکته‌ای را در نظر داشته باشید ، برندسازی یک نیاز به صرف زمان و منابع زیادی خواهد داشت.

نتورک مارکتینگ

 برندسازی چیست ؟


برخی متخصصان، برندسازی را در حوزه ایجاد رابطه با مشتری و در معرض دید مشتری قرار دادن برند ، می‌دانند. اما به نظرم این تنها یک جنبه از برندسازی است. به عقیده من ، برندسازی به فرایند خلق ارزش برای مشتری است. تمام چیزی‌هایی که مشتری در خصوص هویت تجاری شما باید بداند، حس و تجربه نماید. اگر قصد تعریف برندسازی را داشته باشیم، باید انواع برند را بشناسیم، اما برندسازی در چند حوزه بسیار پرکاربردتر است :

برند خدمات :

این برند به دنبال ایجاد دانش، فرهنگ و تجربه در مواجه خدمات شرکت و یا اشخاص است. مثل قالی‌شویی ، بانک ، بیمه
برند خرده‌فروشی :

این برند ، ترکیبی از تجربیات مشتریان محصولات و خدمات است . مثل : پیتزا بوف ، اکبر جوجه
برند محصول :

برندی که به دنبال ایجاد تجربه ، پیرامون محصول است. مثل : نایک ، بنز ، سونی


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جواد یوسفی کیان

شبکه استراتژیک

شبکه استراتژیک

نتورک مارکتینگ

 

چطور یک شبکه‌ی استراتژیک بسازیم؟
 

۱. با اهداف کاری خود شروع کنید
برای ۳ تا ۵ سال آینده، چه برنامه‌ و اهدافی برای کار خود دارید؟ بعد از پاسخ به این سؤال، از خودتان بپرسید چه کسانی را می‌شناسید و برای اینکه به اهداف‌تان برسید، لازم است با چه افرادی ارتباط برقرار کنید؟

 

۲. گزاره‌ی ارزش (value proposition) خود را بشناسید
شبکه‌ای که ساخته‌اید، چطور در نتایج مثبت کسب‌وکار شما مشارکت خواهد کرد؟ گزاره‌ی ارزش، شما را به‌عنوان فردی معتمد معرفی می‌کند و به شما کمک می‌کند که در شبکه، تأثیرگذار باشید. گزاره‌ی ارزش باعث می‌شود که بتوانید روابط سودمند متقابل ایجاد کنید، چون کاملا می‌دانید که چطور به دیگران کمک کنید. وقتی بفهمید چطور می‌توانید به دیگران کمک کنید، طرز فکرتان درمورد اینکه شبکه سازی، یک کار سودمند یک‌طرفه است، تغییر خواهد کرد.

 

۳. روابط سودمند دوطرفه ایجاد کنید
وقتی با دیگران ملاقات می‌کنید، از آنها درمورد کسب‌وکار و اهداف شغلی‌شان سؤال کنید. اینکه در چه زمینه‌ای فعالیت می‌کنند، چالش‌های فعلی که با آن مواجه شده‌اند چیست؟ آیا شریطی وجود دارد که بتوانید آنها را با افراد و منابع مختلف آشنا کنید تا از پس این چالش‌ها بربیایند؟ به این ترتیب می‌توانید روابطی قدرتمند ایجاد کنید.

 

۴. متحدانی پیدا کنید
شبکه‌ای قدرتمند حامی شما است و از شما در شرایط مختلف طرفداری می‌کند. به شما کمک می‌کند که ایده‌های خود را در سازمان‌ها به فروش برسانید و وضعیت خود را برای فرصت‌های جدید ارتقاء ببخشید. وقتی با دیگران ارتباط برقرار کنید و به آنها پیشنهاد کمک بدهید تا به اهداف‌شان نزدیک‌تر شوند، مخاطبان شما نیز زمانی که به کمک نیاز دارید، در کنارتان خواهند بود.

 

۵. استراتژیک عمل کنید
درمورد اینکه چه کسانی در شبکه‌ی شما حضور دارند فکر کنید و بهترین راه برای برقراری ارتباط با آنها را پیدا کنید. برای تمرکز بر این روابط و تقویت آنها در طول زمان، وقت بگذارید. درمورد سازمان‌هایی که با آنها در ارتباط هستید و رویدادهایی که قصد شرکت در آن را دارید، حساب‌شده عمل کنید. رویدادهایی را انتخاب کنید که شما را به افراد موردنظرتان می‌رسانند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جواد یوسفی کیان

موانع موفقیت شبکه سازی

چه عاملی مانع موفقیت شما می‌شود؟


۱. ذهنیت‌تان اشتباه است
اولین مانع شما برای ساخت یک شبکه‌ی استراتژیک ذهنیت شما است که ممکن است فکر کنید شبکه سازی، مفهومی یک‌طرفه است و فقط برای یک طرف سود خواهد داشت. وقتی معتقدیم که هر گونه تلاش برای ایجاد روابط، فقط برای بهره‌برداری ما است، تمایل کمتری برای دنبال‌کردن این روابط داریم. بسیاری از افراد فکر می‌کنند شبکه‌سازی فقط به نفع خودشان است و دوست ندارند از کسی درخواست کمک کنند. درحالی‌که این طرز فکر، اشتباه است.

یک شبکه‌ی قدرتمند، برای همه‌، روابطی سودمند به‌دنبال دارد و هر دو طرف، از آن بهره‌مند می‌شوند. در فرایند آشنایی با دیگران، شما خواهید فهمید که چطور می‌توانید به این رابطه، ارزش اضافه کنید و به دیگران کمک کنید و در مقابل، دیگران هم برای کمک به شما مشتاق خواهند بود.

 

۲. شبکه‌ی خود را محدود می‌کنید
راحت‌ترین کار این است: با افرادی که می‌شناسیم و دوست داریم، شبکه سازی کنیم. بنابراین معمولا افرادی با پیش‌زمینه و اهداف و نظرات یکسان را دور خود جمع می‌کنیم. تحقیقات نشان می‌دهد که این نوع شبکه‌های بسته، فرصت آشنایی ما با افراد دیگر را محدود می‌کند؛ افرادی که می‌توانند ارتباطات جدیدی برای ما ایجاد کنند و ایده‌های نویی داشته باشند.

 

۳. در شبکه سازی استراتژیک نیستید
گاهی برای شبکه سازی تلاش زیادی می‌کنیم و وقت زیادی درنظر می‌گیریم، ولی این کار بدون هدف انجام می‌شود و درنتیجه شبکه‌ای که ایجاد کرده‌ایم، با تمرکز بر اهداف کاری و آرزوهای ما شکل نمی‌گیرد. گاهی برای ملاقات با افراد به‌طور اتفاقی وقت می‌گذاریم و امیدواریم که این تلاش، به برقراری یک ارتباط سودمند منجر شود؛ در‌صورتی‌که بدون هدف و به‌طور اتفاقی، فردی را برای برقراری ارتباط پیدا کرده‌ایم.

نتورک مارکتینگ

 

۴. پیش‌کنشگر (proactive) نیستید
توصیه‌هایی درمورد شبکه سازی که تاکنون نمی‌دانستید

پیش‌کنشگری یعنی قبل از اینکه در هر شرایطی قرار بگیرید، خود را برای آن آماده کنید یا کنترل شرایط را قبل از اینکه اتفاق بیفتند، به‌دست بگیرید؛ به‌جای اینکه منتظر باشید تا شرایطی پیش بیاید و سپس نسبت به آن واکنش نشان دهید. ما معمولا صبر می‌کنیم تا زمانی که شغل جدیدی ایجاد شود یا ایده‌ای جدید مطرح شود. آن‌قدر صبر می‌کنیم تا به کمک دیگران نیاز پیدا کنیم و سپس به‌دنبال ایجاد یک شبکه‌ی حمایتی می‌رویم. همین باعث می‌شود تا به کمک افرادی که هنوز فرصت آشنایی کامل نداشته‌ایم و روابط‌مان را با آنها تقویت نکرده‌ایم، نیاز پیدا کنیم و مجبور باشیم از آنها تقاضای کمک کنیم.

 

۵. برای شبکه سازی وقت نمی‌گذارید
معمولا اکثر زنان بهانه می‌آورند که برای شبکه سازی وقت کافی ندارند. چون بسیاری از آنها نمی‌توانند شب‌ها در رویدادهای مختلف شرکت کنند و خود را به قرارهای ملاقات شبانه بعد از وقت کاری برسانند. پیشنهاد ما به این دسته از افراد که محدودیت زمانی دارند این است که در طول هفته و در برنامه‌ی کاری خود حتما زمانی برای شرکت در جلسات آشنایی و رویدادهای شبکه سازی درنظر بگیرند. مثلا وعده‌ی ناهار را برای قرار ملاقات خود انتخاب کنند یا بخشی از ساعات کاری خود را به این بازدیدها اختصاص دهند. در مورد اینکه کدام رویداد شبانه را برای شرکت کردن انتخاب کنید، باید استراتژیک باشید و رویدادهایی را انتخاب کنید که شما را به افراد مدنظرتان نزدیک‌تر می‌کند.

 

۶. از روابط خود به نحواحسن استفاده نمی‌کنید
ما افراد زیادی را ملاقات و کارت بیزینس آنها را جمع‌آوری می‌کنیم. حتی قرارهای ملاقات اولیه را برنامه‌ریزی می‌کنیم، چند باری همدیگر را می‌بینیم، ولی این روابط ادامه پیدا نمی‌کنند. این افراد را به‌خوبی نمی شناسیم و آنها هم فرصت کافی برای آشنایی با ما پیدا نمی‌کنند. در مورد روابط‌مان باید با برنامه عمل کنیم و برای شناخت بیشتر و بهتر افراد وقت بگذاریم تا بتوانیم از مزایای دوطرفه‌ی این روابط، بهره‌مند شویم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جواد یوسفی کیان

پیش نیاز نتورک

چند سوال مهم قبل از پیوستن به شرکت های بازاریابی شبکه ای

نتورک مارکتینگ


1 – آیا از توانایی فروش برخوردار می باشید؟

بعضی از افراد به صورت ذاتی یک فروشنده ی خوب می باشند و یا مهارت های لازم را برای این کار به دست می آورند. این افراد انسان های برون گرا و مهربانی می باشند که قدرت خوبی برای سخن گفتن در بین عموم مردم را دارند و از انگیزه و اعتماد به نفس بالایی برخوردار می باشند. بازاریابی شبکه ای مانند هر حرفه ی دیگری فرصتی را برای پیشرفت و رشد مهارت های شخصی و شغلی ارائه می کند؛ اما باید این را مدنظر قرار داد که موفقیت در این کسب و کار مستلزم تلاش و صرف زمان است. قبل از آغاز فعالیت، لازم است که با کسانی که در این حرفه به موفقیت دست یافته اند، مشورت کرد و از تجربه های آنها استفاده نمود.

 

2 – آیا محصولی که شرکت برای فروش ارائه می دهد، همان محصولی است که شما هم به استفاده از آن نیازمند بوده و توانایی فروش آن را دارید؟

اگر افرادی که به فعالیت در شرکت های بازاریابی شبکه ای می پردازند اعتقاد به نحوه فعالیت تجاری و محصولات شرکت داشته باشند، تقریباً بیشتر کار فروش خود را انجام داده اند. یک محصول خوب و مناسب همواره مشتری های زیادی خواهد داشت و نیاز به صرف انرژی و وقت زیادی برای متقاعد نمودن افراد برای خرید آن محصول نیست، وقتی خود شما تمایلی به خرید و استفاده از محصولی را نداشته باشید مسلماً فروش آن برایتان کار بسیار دشواری می باشد.

 

3 – آیا شرکت قابل اعتماد می باشد؟

تنها به این که یک شرکت خود ادعا می کند که مجوز بازاریابی شبکه ای را کسب کرده است، اعتماد و اکتفا ننمایید، حتماً در رابطه با طرح و نحوه پورسانت دهی و نوع محصولات شرکت تحقیق نمایید. و جهت اطمینان از اصالت مجوز بازاریابی شبکه ای می توانید به سایت های www.networkmarketing.mimt.gov.ir و یا www.iranhoshdar.ir مراجعه نمایید و از قانونی بودن فعالیت این شرکت ها اطلاع حاصل فرمایید.

 

4 – آیا طرح در آمد زایی شرکت یک طرح هرمی می باشد؟

طرح و دسیسه های هرمی اغلب قصد دارند، خود را مشابه طرح های سالم بازاریابی شبکه ای نشان دهند. مهمترین مشخصه طرح های هرمی این است که درآمدزایی در این سیستم ها عمدتاً بر اساس جذب سایر افراد صورت می گیرد و همچنین باید برای عضویت در آن شرکت هزینه ای پرداخت نمایند. در وهله ی اول، سود شما باید از فروش خدمات و محصولات به استفاده کنندگان واقعی به دست آید، فرقی ندارد که شما خودتان این محصولات را به فروش برسانید یا افرادی که آنها را جذب کرده اید محصولات را بفروشند.

 

5 .آیا با پیوستن به شرکت خطر زیان مالی برای شما وجود دارد ؟

بررسی کردن سیاست باز خرید شرکت بسیار با اهمیت است، زیرا اگر شما تصمیم به خارج شدن از شرکت گرفتید، از حق و حقوق تان آگاه خواهید شد، اگر یک نفر تصمیم به خروج از شرکت گرفت، موجودی ها و کمک های خریداری شده برای فروش در طول 12 ماه گذشته را به حداقل 90% قیمت خرید بازخرید کند. توجه به موارد ذکر شده و به کار بستن نکات کلیدی می تواند در پیشبرد اهداف اشخاصی که خواستار فعایت تجاری در سیستم های بازاریابی شبکه ای سالم هستند، راهگشا باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جواد یوسفی کیان